امروز پنجشنبه 09 فروردین 1403
0

تکنولوژی آموزشی و روشهای جدید تدریس

هر نظام آموزشی در صورتی در انجام رسالت خود موفق خواهد شد که دارایمعلمانی برخوردار از صلاحیتهای علمی و آشنا به روشهای آموزشی و مجهز به مهارتهایآموزشی و شغلی و حرفه ای باشد. پس بنابراین 3 بال معلم جهت پرواز موفقیت آمیز درفضای آموزش را می توان:

1- صلاحتهای علمی مورد نظر 2- جزئیات مفید و موثرآموزشی و اطلاعات عمومی 3- تلفیق آگاهیهای علمی و تجربیات علمی نامبرد.

تعریف تکنولوژی:

تکنولوژی به معنی هر گونه مهارت علمیاست ک در آن از نتایج دانش و یافته های علمی استفاده می شود.

تعریف تکنولوژی آموزشی:

اصول و راهبردهایی است کهبرای حل مسائل آموزشی درسطح کاربردی به کار می رود.

ضرورت استفاده از تکنولوژی آموزشی:

1- رفع مسائل و مشکلات نظام آموزشی 2- نقش بسیار مهم حواس پنجگانه دریادگیری 3- ویژگیهای مربوط به یاد گیری مخصوصا" در کودکان دبستانی

عوامل موثر در لزوم کاربرد تکنولوژی آموزشی:

1-هماهنگی و همکاری نظام آموزشی با پیشرفت سریععلوم و تکنولوزی 2- رفع، کاهش و پیشگیری از افزایش مسائل و مشکلات نظام آموزشی 3- مشارکت و فعالیت هر چه بیشتر حواس فراگیران در جریان آموزش به منظور تحقق یادگیریبنیادی و موثر عمیق

تکنولوژی امروز:

تکنولوژی امروز عبارت است از فرآیندپیچیده و منسجمی که شامل افراد، فرآیند ها، ایده ها، ابزار و سازمانها که برایتجزیه و تحلیل مشکلات و ایجاد، اجرا، ارزشیابی و کنترل راه حل مشکلاتی که در تمامیجنبه های یاد گیری انسان دخالت دارند، بکار می رود.

عوامل انتخاب تکنولوژی:

1- هدفهای آموزشی 2- ویژگیهای دانش آموزان 3- فنون تدریس 4- محرکهای مورد نیاز موضوع درسی 5- شرایطعلمی

اهداف و فواید تکنولوژی آموزشی:

1-تکنولوژی می تواند آموزش و یادگیری را انفرادی کند.

2- راه حل لازم رابرای طراحی شرایط ارائه دهدکه ازهمه روشها نزدیکتر شود.

3- دسترسی به فرهنگآموزش را به طور یکسان برای همه میسر می سازد.

4- تکنولوژی مؤثرترین وسیله برایتحقق اهداف است.

5- تکنولوژی در جستجوی حلقه های گمشده ای است تا بتواند بهوسیله آن ها رشته های وسیع و گستر ده ای از علوم و دانش را به هم متصل نماید.

6- وسیله ای است مطمئن برای بهره بردن و ایجاد تغییر در وضعیت موجود.

پیشنهادات:

1- توجه مدیران به تکنولوژی آموزشمدارس به منظور ارتقاء کیفیت تدریس معلمان جهت یادگیری آسان و بهتر دانشآموزان.

2- استفاده از افراد متخصص در پست تکنولوژی یا سمعی بصری مدارس.

3- جذب معلمین با مدرک بالاتر در رشته های تخصصی و آشنایی با تکنولوژیهایموجود روز در امر تدریس.

4- ارج نهادن به معلمینی که از تکنولوژی آموزشیبهینه استفاده می نمایند.

5- اختصاص بودجه های خاص در وزارتخانه به امرتکنولوژی مدارس و مراکز تربیت معلم.

6- تشکیل کنفرانسها و میزگردها برگزاریکلاسهای ضمن خدمت کوتاه مدت برای اساتید و معلمان با موضوعات تکنولوژیآموزشی.

7- اطلاع رسانی به معلمان و اساتید در رابطه با آخرین یافته هایمربوط به تکنولوژی و روشهای جدید تدریس.

جهت استفاده ی مطلوب از کلاسها و بالابردن کیفیت آموزش در سطوح مختلف با به کار گیری تکنولوژی آموزشی در امر تدریس بهتراست سقف دانش آموزان کلاسها بیش از 20 نفر نباشد.

مرکز تربیت معلم شهید بهشتی تبریز

تکنولوژی آموزشی در منظر بزرگان علم

1) تکنولوژی آموزشی: طراحی، اجرا و ارزیابینظام یافته تمام فرایند یادگیری و اموزش همراه با تعیین هدفهای مشخص تر و نیزاستفاده از تجربه تحقیقات در زمینه های یادگیری، ارتباط جمعی و به کار گرفتن مجموعهای از منابع انسانی و غیرانسانی جهت فراهم آوردن شرایط آموزشموثر.

(النویلیام)

2) تکنولوژی آموزشی در مفهوم ساده و مقدماتی به سخت افزارهایی مانند کامپیوتر، پروژکتور، اورهد و سایر وسایل سمعی و بصری اطلاق می شودکه معلمان در امر آموزش از آنها آستفاده می کنند.

(اصطاحات اموزش علوم و تکنولوژی- انتشاات یونسکو)

3) تکنولوژی آموزشی: کاربرد نظری و علمی تکنولوژی در نظام اموزشی.

(ویژه نامه تکنولوژی آموزشی مجله دانشمند)

4) تکنولوژی آموزشی عبارت است از: کاربرد یافتههای علمی درباره یادگیری و شرایط یادگیری.

(مرکزعالی برنامه ای بریتانیا)

0
دلایل استفاده از مواد و وسایل آموزشی عبارتند از:

الف؛ معضلات و مشکلات آموزشی

از جمله تعداد زیاد افراد لازم التعلیم، فقدان بودجه و امکانات کافی و معلمان دلسوز و علاقمند و انفجار دانش.

از جمله انفجار جمعیت و در نتیجه ازدیاد جمعیت واجب التعلیم که خود مستلزم تدارک امکانات مالی و انسانی و تجهیزات زیادتری است. انفجار دانش و ارزشها، فقدان بودجه و امکانات کافی جهت تخصیص به آموزش و پرورش و کمبود معلمان آگاه، دلسوز و علاقه مند، ضرورت استفاده از مواد و وسایل آموزشی را توجیح می نماید.
ب؛ نقش حواس در یادگیری

نتایج تحقیقات نشان داده اند که حواس مختلف در یادگیری نقش واحدی ندارند، یافته های زیر این تفاوت را به خوبی نشان می دهند. این یافته ها مشخص می کنند که انسان تقریباً؛ 75% یادگیری را از طریق کاربرد حس بینایی کسب می نماید. 13% یادگیری از طریق کاربرد حس شنوایی، 6% یادگیری از طریق کاربرد حس لامسه، 3% یادگیری از طریق کاربرد حس بویایی و 3% یادگیری از طریق کاربرد حس چشایی صورت می گیرد (احدیان،1373).
ملاحظه می شود که اگر چه قسمت اعظم یادگیری انسان (حدود 75%) از طریق حس بینایی صورت گرفته و مجموعاً 12% از طریق کاربرد دو حس بویایی و چشایی صورت می گیرد،که روی هم 87% را تشکیل می دهد، معهذا در بسیاری از موارد معلمان بر کاربرد 13% حس شنوایی تأکید دارند.

ج؛ نقشی که این مواد و وسایل در تسهیل یادگیری دارند.

1. مخروط تجارب ادگاردیل نشان می دهد که تجارب مستقیم، عینی و دست اول در پایین هرم، نشانه های سمعی و بصری مانند اسلاید و تصویر، در وسط هرم و علائم و سمبل ها (کلمات)، در رأس هرم قرار دارند. در تقسیم بندی مواد و وسایل آموزش و رسانه ها، آن ها را به نرم افزار و سخت افزار، چاپی و غیر چاپی، برقی و غیر برقی، نورتاب و غیر نورتاب، تقسیم نموده اند. در یک تقسیم بندی دیگر از نقطه نظر کاربرد در کلاس درس به دو طبقه کلی تقسیم می شوند. این طبقه بندی بر اساس عملکرد رسانه هاست.

0

سبک های یادگیری به سه دسته تقسیم می شوند.

1.سبک های عاطفی

به ویژگی های شخصیتی و هیجانی افراد اشاره دارد از جمله این ویژگی ها پشت کار یاد گیرنده،مطالعه مستقل یا با مشارکت دیگران،پذیرفتن و نپذیرفتن تقویت های بیرونی است

2.سبک های فیزیولوژیکی

در این سبک های یادگیری،جنبه های زیست شناختی یادگیرنده مورد توجه قرار می گیرد. به عنوان مثال برخی شب ها و عده ای صبح زود را برای مطالعه ترجیح می دهند. برخی محیط های آرام و گروهی علاقه مندند که هنگام مطالعه به موسیقی آهسته گوش دهند.

3. سبک های شناختی:

مشخص می کند که یاد گیرنده چگونه مطلب را درک می کند،به خاطر می سپارد و چگونه می اندیشد.

سبک های یادگیری شناختی،انواع مختلفی دارند که عبارتند از:

سبک سرعت ادراکی

سبک وابسته به زمینه

سبک مستقل از زمینه

در سبک یادگیری سرعت ادراکی یاد گیرندگان به دو دسته تقسیم می شوند.

دسته ی اول تکانشی که به سرعت پاسخ دهی اهمیت می دهند.

دسته دوم تاملی که به دقت و صحت پاسخ تاکید می ورزند.

ارمرد معتقد است که یادگیرندگان تکانشی یا شتاب زده،افرادی هستند که تمایل دارند، کارها و تکالیف خود را سریع،بدون دقت و بی توجه به جزئیات انجام دهند. در حالی که یادگیرندگان تاملی مایلند تکالیف خود را به آرامی و به دقت ارزیابی نمایند.آنها به جزئیات کارها نیز توجه دارند.ابتدا مکث می کنند و بعد جواب می دهند.

هان می گوید نه سبک یادگیری تکانشی و نه سبک یادگیری تاملی،هیج کدام بهترین سبک یادگیری نیستند و به تنهایی کافی نمی باشند.بنابراین ضرورت دارد که یادگیرندگان را تشویق نمود از هر دو سبک بهره بگیرند.

ویتکن،مور، گودایناف و کوکس پیشنهاد داده اند افرادی که از سبک یادگیری وابسته به زمینه برخوردارند،بیشتر تحت تاثیر محیط اطراف خود قرار می گیرند.کلی گرا هستند و حل مسئله را کار کردی مشکل می پندارند. بسیار حساس بوده و با محیط اجتماعی خود همساز هستند. مو قعیت های گروهی را برای مطالعه ترجیح می دهند. این فراگیران بیشتر از طریق مشوق های بیرونی بر انگیخته می شوند. فراگیرانی که از چنین سبک یادگیری برخوردارند،در زمینه ها ی اجتماعی،ادبی و تاریخی عملکرد موفق تری دارند. چون در این زمینه ها با کل سر و کار دارند نه با جزئیات. برعکس فراگیرانی که از سبک یادگیری مستقل از زمینه بر خوردارند تمایل دارند که بیشتر به دنیای پیرامون به صورت تحلیل گرایانه و نقادانه بنگرند. حل مسئله را راحت می پندارند و بیشتر به مطالعه مستقل تمایل دارند. این فراگیران کمتر تحت تاثیر تغییرات محیطی قرار می گیرند و در علوم پایه مثل ریاضیات،فیزیک،شیمی و زیست شناسی موفق تر هستند یعنی در علومی که با جزئیات سر و کار دارند عکس العمل نشان می دهند فراگیران می توانند سبک یادگیری خود را اصلاح یا تعدیل کنند و یا تغییر دهند و در دروس مختلف از سبک های یادگیری متفاوت استفاده کنند.

سبک های یادگیری کلب

کلب سبک های یادگیری را در چهار سبک واگرا،همگرا،جذب کننده،و انطباق دهنده،در قالب چهار دسته عوامل متفاوت زیر تقسیم بندی نموده است:

توانایی تجربی عینی: یادگیرنده بیشتر بر احساس و توانائیهای خود متکی است.

توانایی مشاهده انعکاسی: یادگیرنده موقعیت ها و اندیشه های را از زوایای مختلف درک می کند.

توانایی مفهوم سازی انتزاعی:یادگیرنده از منطق و اندیشه ی بیشتری استفاده می کند.

توانایی آزمایش نمودن فعال: یادگیرنده از راه انجام دادن کارها به یادگیری دست می یابد.

1.سبک های یادگیری واگرا

این سبک یادگیری، شیوه های تجربی عینی و مشاهده ی تاملی را در هم می آمیزد. افرادی که دارای این سبک یادگیری هستند، در دیدن موقعیت های عینی از دیدگاه های مختلف، بیشترین توانایی را دارند.

رویکرد آنها موفقعیت های مختلف، بیشتر مشاهده کردن است تا عمل کردن این گونه افراد علائق فرهنگی زیادی دارند و دوست دارند اطلاعات را جمع آوری کنند.

2.سبک های یادگیری همگرا

در این سبک یادگیری، شیوه های تفکر انتزاعی و آزمایشگری فعال،با هم ترکیب می گردند.افرادی دارای این سبک یادگیری،بیشترین توانایی را بر کاربرد عملی اندیشه ها و نظریه ها را دارند. این افراد می توانند مسائل را حل کنند و بر اساس راه حل هایی که برای مسائل پیدا می کنند، تصمیم گیری نمایند.

3.سبک های یادگیری جذب کننده

این سبک یادگیری، شیوه های یادگیری تفکر انتزاعی و مشاهده ی تاملی را با هم می آمیزد. افرادی که دارای این سبک یادگیری هستند،در درک مقدار زیادی از اطلاعات و ترکیب آنها به صورت منطقی،بیشترین توانایی را دارند. این افراد به مردم کمتر توجه می کنند و بیشتر به اندیشه ها و مفاهیم انتزاعی علاقه مند هستند. ترجیح می دهند نظریه ای از لحاظ منطقی درست باشد،تا آنکه ارزش عملی داشته باشد.

این سبک یادگیری برای مشاغلی که مستلزم اطلاعات و دانش هستند موثر است.

4.سبک یادگیری انطباق دهنده

در این سبک یادگیری، شیوه های تجربی عینی و آزمایشگری فعال با هم ترکیب می شوند. افرادی که دارای این سبک یادگیری هستند،بیشترین توانایی را در یادگیری تجارب دسته اول دارند.

این افراد از اجرای طرح ها و درگیر کردن خود با تجارب تازه و چالش انگیز، بیشترین لذت را می برند. این افراد تمایل دارند به عمل بپردازند، تا به تحلیل های منطقی. همچنین برای کسب اطلاعات بیشتر بر مردم تکیه دارند. این سبک یادگیری در مشاغل فعال مثل بازاریابی یا فروشندگی موثر است.

سبک های یادگیری فلدر و سولمان

سبک یادگیری سولمان و فلدر مبتنی بر چهار پیوستار و هشت گزینه است،که دو به دو مقابل هم،در چهار بعد قرار گرفته اند که این چهار پیوستار عبارتند از:

1.فراگیرن فعال و فراگیران فکور

فراگیران فعال تمایل دارند که اطلاعات را به بهترین وجه از طریق انجام فعالانه ی کار، بحث کردن،کاربرد یا توصیف چیزی درک کرده و به خاطر بسپارند.

در مقابل فراگیران فکور ترجیح می دهند که در ابتدا به آهستگی پیرامون مطالب و کارها فکر کنند.

2. فراگیران حس گرا و فراگیران شهودی

فراگیران حس گرا تمایل دارند که حقایق را فراگیرند.اما فراگیران شهودی اغلب اکتشاف پدیده های تازه یا روابط ما بین پدیده ها را ترجیح می دهند.

3. فراگیران بصری و فراگیران کلامی

فراگیران بصری هنگامی که در کلاس های درس شاهد تصاویر،فلوچارت ها،سری های زمانی،فیلم و نمایش باشند بهتر یاد گرفته و مطالب را راحتر به یاد می آورند. فراگیران شفاهی، زمانی که مباحث کلاسی و تدریس آموزشگران، براساس نوشتن (جزوه)، توصیف و تشریح مطالب استوار است بهتر یاد می گیرند.

4.فراگیران مرحله گرا و فراگیران کل گرا

فراگیران مرحله گرا تمایل دارند که از طریق مراحل خطی و متوالی فرا گیرند. به نحوی که هر مرحله به طور قطعی از مرحله قبلی مطابعت کند. فراگیران کل گرا تمایل دارند که از طریق یک جست بزرگ، جذب تقریبا تصادفی موضوعات، بدون مشاهده ی ارتباطات بین آنها و سپس درک ناگهانی مطالب، یاد بگیرند

سبک یادگیری فیس چر

فیس چر هفت نوع سبک یادگیری، در ارتباط با فرایند تدریس- یادگیری به شرح زیر معرفی کرده اند.

فراگیر گام به گام:

این نوع فراگیران با شیوه ی اصلی منظم، موضوعات اصلی را دنبال می کنند و به تدریج بر معلومات، نگرش و مهارت های خود می افزایند. فراگیران گام به گام از مواد آموزشی و آموزش برنامه ای استفاده می کنند. از دانش جدید و اطلاعات روز آگاه می شوند و به رشد و افزایش دانش خویش به طور پیوسته و متوالی ادامه می دهند.

فراگیر شهودی:

شیوه ی مخصوصی است به دور از توالی زمانی و منطقی شیوه ی سنتی گام به گام،در فراگیران بصیرت ناگهانی و خود انگیزی به وجود می آورد. به موضوع یادگیری معنی می دهد، نتیجه گیری می کند و نتایج را تعمیم می دهد. اغلب پیروان سبک شهودی در محیط آموزش و به طریق مختلف و با استفاده از اطلاعات غیر اصولی و تجربیا نا منظم و توجه به محیط اطراف خویش، به درک، توصیف و توضیح یک مفهوم می پردازند.

فراگیر یک حسی:

در این سبک بیشتر در جهت تشکیل ایده های معنی دار، روی یک حس تاکید می شود و از حواس دیگر هیچ گونه استفاده ای به عمل نمی آید. البته یادگیری یک حسی پاسخ گوی مسائل پیچیده ی معاصر نیست. زیرا فقط بخش کوچکی از حوزه ی یادگیری را می پوشاند.

فراگیر چند حسی:

در دنیای کنونی، جمع آوری اطلاعات گوناگون و حل مسائل مختلف زندگی و کسب بصیرت های لازم در جهت تصمیم گیری نیازمند به کار گیری حواس پنچ گانه است. تحصیل مهارت های اساسی مانند گوش دادن، صحبت کردن، خوانندن و نوشتن و کسب دانش و نگرش ایجاب می کند که فراگیران به منظور رشد همه جانبه از تمام حواس خود استفاده نمایند.

فراگیر تعاملی:

در این شیوه که مبتنی بر همکاری آموزشگر و علاقه ی فراگیر است، یادگیری فعال و پویا در کلاس تحقق می یابد. آموزشگر با بیان مطالب آموزنده و انجام نمایش های مناسب، جلب مشارکت فراگیران در موضوع یادگیری و بحث های آزاد و منطقی بر تامل هر چه بیشتر برای درک موضوع درس تاکید می ورزند. از مجموعه تلاش های فراگیران، هم کوشی ایجاد می شود که انگیزه را از برون به درون سوق می دهد.

فراگیر ساختار روشن:

هنگامی که آموزشگر ساختار یادگیری را ساده و خالی از ابهام می سازد، در واقع هدف ها و محدودیت های یادگیری را روشن و عملکرد عقلانی فراگیر را در راستای رسیدن به هدف تقویت می کند. فراگیران زمانی در کلاس احساس آرامش می کنند که محیط آموزش را همچون خانه بدانند. ساختار دانش برای آنها به خوبی تعریف شده و از حاشیه رویی و زوائد موضوع صرف نظر شده باشد. در این حالت است که آنها می توانند ساختار اصلی مطالب را با منطق و استدلال بیان کنند و آن را فرا گیرند.

فراگیر انتخابی:

با این سبک، فراگیر می تواند بسته به موقعیت زمانی و مکانی،سبکی مناسب را انتخاب کند و یا سبکی را با سبک های دیگر هماهنگ سازد.

0

پکیج صوتی نمایش های سیاه بازی با هنرنمایی هنرمندان محبوب سیاه بازی کشورمان

تاجر ورشکسته (نوار دوم)

نوار صوتی تاجر ورزشکسته با هنرنمایی سعدی افشار

اجرا شده در سالهای قبل از 1357

موضوع: فرزند تاجری سرشناس به خاطر ولخرجی و عدم مدیریت مالی دچار ورشکستی می شود و با نوکر خود (سعدی افشار) روانه شهر و دیاری دیگر می شود تا گشایشی در فعالیتهای تجاری خود به دست بیاورد.

خرید و دانلود - 7000 تومان
0

پکیج صوتی نمایش های سیاه بازی با هنرنمایی هنرمندان محبوب سیاه بازی کشورمان

تاجر ورشکسته

تاجر ورشکسته (نوار اول)

نوار صوتی تاجر ورشکسته با هنرنمایی سعدی افشار

اجرا شده در سالهای قبل از سال 1357

موضوع: فرزند تاجری سرشناس به خاطر ولخرجی و عدم مدیریت مالی دچار ورشکستی می شود و با نوکر خود (سعدی افشار) روانه شهر و دیاری دیگر می شود تا گشایشی در فعالیتهای تجاری خود به دست بیاورد.

خرید و دانلود - 7000 تومان
0

دانلود فایل صوتی نمایش های سیاه بازی با هنرنمایی هنرمندان محبوب سیاه بازی کشورمان

نمایش روحوضی (فایل صوتی)

عاشق سمج (فایل دوم)

خرید و دانلود - 7000 تومان
0

دانلود فایل صوتی نمایش های سیاه بازی با هنرنمایی هنرمندان محبوب سیاه بازی کشورمان

نمایش روحوضی (فایل صوتی)

عاشق سمج (فایل اول)

خرید و دانلود - 7000 تومان
0

دانلود فایل صوتی نمایش های سیاه بازی با هنرنمایی هنرمندان محبوب سیاه بازی کشورمان

بلورک و چشمه نوش (نوار اول و دوم)

نمایش سیاه بازی نایاب «بلورک و چشمه نوش» اولین کار شادروان سعدی افشار

کارگردان: مهدی صناعی

خرید و دانلود - 7000 تومان
0

در یک بافت اقتصادی رقابتی و جهانی شده که تقاضا حرف اول بازار را می زند، خدمات پس از فروش به یکی از عوامل مهم مشتری مداری تبدیل شده است.

هر کلمه بار معنایی خودش را منتقل می کند به گونه ای که این تغییر رویکرد نسبت به موضوع خدمات پس از فروش از یک پدیده «لازم» به یک پدیده  که «عامل توسعه» است، برای همه کسب و کار ها مسلم شده است.  گذار خدمات پس از فروش از یک موضوع لازم به یک فاکتور کلیدی برای توسعه و شهرت یک شرکت، در درجه اول نیازمند سیستم ارزیابی و دنبال کردن یک استراتژی کارآمد بر پایه تجربیات گذشته است.

نخستین گام برای ارتقای اهمیت خدمات پس از فروش به یک عامل کلیدی در توسعه این است که خدمات پس از فروش را به عنوان پاسخی برای نیاز به مشتری در نظر بگیریم و نه خدمتی که پس از فروش یک محصول ارائه می شود.

رویکرد جدید نسبت به موضوع خدمات پس فروش، بیشتر از اینکه امری تکنیکی و فنی برای شرکت باشد، ضرورت و یک اصل مدیریتی است که تمام جنبه های ارتباط با مشتریان را مدنظر دارد. فرآیند فروش برای شرکت ها یک لحظه گذراست و این ارتباط مداوم با مشتری است که پایدار و ادامه دار است.

هدف از خدمات پس از فروش و در معنای جدیدش، خدمت به مشتری، دستیابی به فروش های بعدی و مشتریان بعدی است. خدماتی که اغلب پس از فروش محصول به مشتریان ارائه می شود، شامل نصب و راه اندازی، آموزش و مشاوره برای استفاده و نگهداری محصول، ارائه اطلاعات، پشتیبانی 24 ساعته، عیب یابی، تعمیر و بررسی شرایط استفاده از گارانتی می شود، اما این خدمت به مشتری و در سطح وسیع تر ارتباط با مشتری است که کار شرکت را تداوم می بخشد.

ضرورت ارتباط با مشتری

تمام دارایی یک شرکت، مشتریانی است که دارد. به عبارتی نقطه اتکای شرکت، مشتریان آن است و بدون پشتوانه آن ورشکست می شود.

شرکت ها در این بافت رقابتی موجود، بیش از پیش به دنبال جلب رضایت مصرف کنندگان مشتریان خود هستند. شرکت ها درصدد حفظ بهترین مشتریان خود هستند و ارزش مشتریان شان را از طریق ارزیابی میزان فروش خود می سنجند. با این حال، براساس آمار و نظرسنجی های گوناگونی که در کشور های مختلف انجام شده، تنها 13درصد از شرکت ها به مشتریان به چشم یک دارایی مالی و تجاری نگاه و روی خدمات پس از فروش سرمایه گذاری می کنند.

در 87درصد از شرکت ها، کیزان سرمایه گذاری در این بخش کمتر از 30درصد کل سرمایه شرکت است و برای 43 درصد از آنها، این میزان حتی از 10درصد هم کمتر است. این میزان سرمایه گذاری های اندک در بخش خدمات پس از فروش و ارتباط با مشتریان نشان می دهد که هنوز مزایای ارتباط با مشتری برای شرکت ها روشن نشده است.

تأثیر اقتصادی رضایت مشتریان

اصول «اقتصاد رضایت مشتری»، تأیید می کند که رضایت مشتری یکی از موتور های رشد یک شرکت است. مشتری، سرمایه نامشهود شرکت و از نظر بسیاری از کارشناسان یک معدن طلاست که در انتظار بهره برداری است.

شعار متخصصان در زمینه خدمات پس از فروش و ارتباط با مشتری این است: «رضایت امروز به وجود می آید، وفاداری فردا و تولید پس فردا.» به عقیده آنها، قهرمانان رضایت مشتری، سودآور ترین شرکت ها هستند. هدف اصلی مشتری مداری، پیش بینی آینده و محدود کردن خطرات احتمالی و در نهایت افزایش سطح تولید است. هرگونه اطلاعات از سوی مشتریان می تواند برای شرکت تعیین کننده باشد.

چرخه سودآور

مدیریت مناسب مشتری مداری، با سودآوری و افزایش انعطاف پذیری شرکت ارتباط مستقیم دارد. پژو هش ها نشان می دهند که رضایت مشتری، یک موتور بسیار قدرتمند برای بهینه سازی سودآوری شرکت است. مدیرانی که در راستای جلب رضایت مشتری گام برمی دارند، با تقاضای بیشتر، زیادتر تولید می کنند و در نهایت سود زیادی نصیب شان می شود. مشتریانی که از خدمات و محصولات شرکت راضی باشند، نسبت به ارتقای محصولات واکنش نشان می دهند و بیشتر خرید می کنند.

همانطور که بسیاری از کارشناسان و متخصصان حوزه بازاریابی می گویند، مشتری خوب مشتری می آورد و همه چیز به شهرت شرکت بستگی دارد. شرکتی که با جلب نظر مشتری، به اعتبار و شهرت خود می افزاید، در واقع به سرمایه خود افزوده است.

همچنین، رضایت مشتری به خلاقیت و نوآوری بیشتر شرکت می انجامد. شرکت خود را به برآورده کردن نیاز و انتظارات مشتریان ملزم می داند و در نتیجه با آموزش نیروی انسانی خود و راه اندازی خطوط تولید و محصولات جدید، از خود نوآوری بیشتری نشان می دهد که همه با هدف فروش و سود بیشتر است. در نتیجه افزایش سود شرکت، سهام آن هم در بازار های بورس پیشرفت می کند. 

0

جان برودوس واتسون

بنیانگذار رفتارگرایی جان بی واتسون است.

رفتار گرایی به دو شعبه تقسیم می شود:

1.کارکردگرایانه: نظریه هایی که بر رفتار وابسته به بقای ارگانیسم تاکید می ورزند.

2.تداعی گرایانه: نظریه هایی که کمتر با رفتار انطباقی سر کار دارند و تمام رفتارهای یادگرفته شده را بر حسب قوانین تداعی تبیین می کنند.

اینکه یک نظریه رفتارگرایانه کارکردگرایانه نام بگیرد یا تداعی گرایانه به نوع رفتاری که آن نظریه بر آن متمرکز می شود و چگونگی نبیین منشأهای آن رفتار وابسته خواهد بود.

واتسون یک محیط گرای افراطی بود و باور داشت که ما هنگام تولد تنها به تعداد کمی بازتاب و هیجان مجهز هستیم و از طریق شرطی شدن کلاسیک این بازتابها با محرک های زیادی تداعی می شوند.

واتسون می گفت هشیاری را تنها می توان از طریق درون نگری که یک ابزار پژوهشی غیر قابل اعتماد است مطالعه کرد و از آنجا که هشیاری را نمی توان به طور علمی مطالعه کرد اصلا نباید آن را مورد مطالعه قرار داد.

به اعتقاد واتسون برای اینکه روانشناسی به صورت علم درآید نیاز به موضوعی با ثبات قابل اندازه گیری دارد و آن رفتار است.

واتسون می گفت علاقه اصلی روانشناسی باید رفتار و تغییراتی که بر اثر تجربه در آن ایجاد می شود باشد و مطالعه هشیاری باید به فلاسفه واگذاشته شود.

در مکتب روانشناسی واتسون جایی برای درون نگری، رفتار غریزی و صحبت از مطالعه ذهن هشیار یا ناهشیار وجود ندارد. رفتار چیزی است که می توان آن را دید و بنابراین رفتار چیزی است که باید مطالعه شود. رویدادهای ذهنی باید نادیده گرفته شود زیرا آنها را مستقیما نمی توان بررسی کرد.

واتسون معتقد بود که روانشناسی باید از تمامی مفاهیم ذهن گرایانه و تبیین های غریزی رفتار آدمی بپرهیزد.

برای واتسون شخصیت مجموعه ای از بازتابهای شرطی بود.

از نظر واتسون، هیجان در آدمی محصول وراثت و محیط است.

بنا به نظریه واتسون سه هیجان ترس،خشم و عشق را ما به ارث می بریم و از طریق فرایند شرطی شدن، این سه هیجان اساسی برای افراد مختلف به اشیاء گوناگون وابسته می شود.

واتسون مؤکدا انکار می کرد که ما با توانایی های ذهنی متولد می شویم.

واتسون پیرو مستقیم جان لاک بود که می گفت ذهن به هنگام تولد یک لوح سفید است.

نظر افراطی واتسون در گفته مشهورش به شرح زیر منعکس شده است:

"یک دو جین نوزاد سالم بی نقص و عیب با دنیایی که من مشخص می کنم در اختیارم قرار دهید تا آنها را پرورش دهم، و ضمانت خواهم کرد که هر یک را که بخواهید طوری تربیت کنم که تبدیل به یک متخصص، پزشک، حقوقدان، هنرمند، تاجر، رئیس، و البته دزد یا گدا بشود و این کار را بی توجه به استعداد، علاقه، میل، توانایی، شغل و نژاد و نیاکان آنان انجام خواهم داد."

به وجود آوردن ترس های شرطی:

واتسون و روزالی رینر برای نشان دادن چگونگی شرطی شدن بازتابهای هیجانی ذاتی آزمایشی را بر روی یک کودک 11 ماهه به نام آلبرت انجام دادند.

در آغاز آزمایش آلبرت هیچ ترسی نسبت به موش از خود نشان نمی داد. اما همین که او دستش را دراز کرد تا با موش بازی کند آزمایشگر با زدن چکش به میله آهنی صدای شدیدی تولید کرد که باعث ترس آلبرت و از جا پریدن او شد.بار دیگر آلبرت دستش را دراز کرد تا موش را لمس کند که دوباره صدای شدید باعث از جا پریدنش شد.به خاطر حالت هیجانی آلبرت آزمایش برای یک هفته تعطیل شد تا به کودک آسیبی وارد نیاید.

پس از یک هفته باز هم موش نزدیک آلبرت قرار داده شد آلبرت ابتدا محتاطانه به موش نگاه کرد سپس همین که خواست موش را لمس کند دوباره صدای شدید تولید شد و این کار چندین بار دیگر نیز اتفاق افتاد تا اینکه آلبرت به محض دیدن موش در حالی که از ترس گریه می کرد چهار دست و پا از آن می گریخت.

همچنین نشان داده شد که ترس آلبرت کوچولو از موش به اشیاء دیگری که قبلا موجب ترس او نمی شدند مانند: خرگوش، سگ، کت پوست، پنبه و ماسک بابانوئل تعمیم یابد.

تکرار آزمایش واتسون به وسیله برگمن:

برگمن آزمایش واتسون را تکرار کرد و دریافت که شرطی شدن تنها زمانی اتفاق می افتد که محرک شرطی یک حیوان زنده باشد.اما اگر محرک شرطی بی جان باشد مانند: یک آجر، بطری یا حتی حیوان چوبی شرطی شدن اتفاق نمی افتد.

یافته های برگمن با ادعای پاولف و واتسون مبنی بر اینکه ماهیت محرک شرطی در فرایند شرطی شدن تاثیری ندارد مغایر است.

یافته های خانم برگمن به اعتقاد سلیگمن که می گوید بعضی از تداعی ها به سبب از پیش آمادگی جاندار از تداعی های دیگر آسان تر تشکیل می شوند منطبق است.

سلیگمن می گوید: از آنجا که حیوانات بالقوه خطر آفرینند، انسانها از لحاظ زیستی آماده اند تا نسبت به آنها بدگمان باشند و لذا به سادگی می آموزند که از آنها بترسند.

از بین بردن ترس های شرطی:

واتسون نشان داده بود که یک هیجان ارثی، مانند ترس، می تواند به محرک هایی که در ابتدا موجب چنین هیجانی نمی شوند انتقال یابد و مکانیزم این انتقال شرطی شدن کلاسیک است.

او دریافت که اگر ترس ها آموخته می شوند، پس می توان آنها را ناآموخته یا خاموش کرد.

متاسفانه واتسون و رینر ترس آلبرت کوچولو را برطرف نکردند. چون مادر آلبرت بلافاصله بعد از ایجاد ترس در آلبرت او را از بیمارستان خارج کرد.

آزمایش واتسون و ماری کوور جونز با پیتر سه ساله:

واتسون زمانی که با جونز کار می کرد کودکی را یافت که از موش، خرگوش، کت پشمی، قورباغه و ماهی می ترسید. واتسون برای از بین بردن ترس پیتر ابتدا کودک های دیگری را نشان داد که بدون ترس از اشیائی که او از آنها می ترسید در حال بازی بودندو بدین صورت قدری پیشرفت در درمان حاصل شد.اما به دلیل ابتلای پیتر به تب مخملک و انتقال او به بیمارستان ادامه درمان به بعد از بهبودی او موکول شد. پس از بهبودی و در راه بازگشت از بیمارستان پیتر و پرستارش مورد حمله سگی ولگرد قرار گرفتند و همه ترس های پیتر با شدت بیشتری بازگشتند. واتسون و جونز مصمم بودند پیتر را شرطی زدایی کنند.بدین منظور او در اتاقی 15 متری در حالی که خرگوشی در قفس و در گوشه اتاق قرار داده شده بود بدون ناراحتی نهار می خورد.درمانگران هر روز قفس را مقداری جلوتر می آوردند تا جایی که قفس کاملا نزدیک پیتر قرار گرفت و پس از مدتی پیتر بدون ترس درحالی که با یک دست غذا می خورد با دست دیگر خرگوش را نوازش می کرد.نتایج این آزمایش تعمیم یافتند و اکثر ترسهای دیگر پیتر از بین رفتند و یا کاهش یافتند.

روش مورد استفاده واتسون و جونز در از بین بردن ترس پیتر بسیار شبیه به روشی است که بعدها حساسیت زدایی منظم نام گرفت.

حساسیت زدایی منظم:

در دهه 1950 ژوزف ولپی، روانپزشک آفریقای جنوبی، گربه ها را برای ترسیدن از محفظه ای که در آن شوک دریافت کرده بودند، به شیوه کلاسیک شرطی کرد. ولپی با استفاده از الگوی حیوانی فوبی ها، درمان حساسیت زدایی منظم را به وجود آورد.ابتدا او ترس اکتسابی گربه هایش را درمان کرد و بعد این درمان را با موفقیت در مورد فوبی های انسان به کار برد.

حساسیت زدایی منظم شامل سه مرحله است:

آموزش آرمیدگی، تهیه سلسله مراتب و شرطی سازی تقابلی.

نظریه یادگیری واتسون:

با اینکه واتسون بیش از هر کس دیگری در معرفی روانشناسی پاولفی در آمریکا کوشید ولی هرگز اصول روانشناسی پاولف را به طور کامل نپذیرفت.

1. واتسون باور نداشت که شرطی شدن به تقویت وابسته است. بنا بر نظر واتسون یادگیری تنها به دلیل پشت سر هم آمدن رویدادها در یک فاصله زمانی کوتاه رخ می دهد.

2. به نظر واتسون هر چه رویدادها بیشتر با هم اتفاق افتند، تداعی بین آنها نیرومندتر خواهد بود.

سخن آخر:

واتسون دو تاثیر پایدار بر روانشناسی برجای نهاد:

1. او هدف روانشناسی را از کوشش برای درک هشیاری به پیش بینی و کنترل رفتار تغییر داد.

2. رفتار را موضوع روانشناسی قرار داد. (از زمان واتسون تا کنون همه روانشناسان رفتار را مطالعه می کنند.)