امروز جمعه 04 مهر 1404
0

روند صعودی بیت کوین در سطح 100٪ فیبوناچی واقع در قیمت 60,959 دلاری با مقاومت سختی روبرو شده است. اگرچه گاوها قیمت را به بالاتر از این مقاومت رسانده بودند، اما آنها نتوانستند این شکست را حفظ کنند، که نشان دهنده کم بودن تقاضا در سطوح بالاتر است.

در چارت BTC / USDT یک الگوی سر و شانه تشکیل شده است که با شکست کامل زیر خط گردن تکمیل می شود. در صورت وقوع چنین اتفاقی، قیمت می تواند به 28,939 دلار کاهش یابد که دقیقاً بالاتر از میانگین متحرک ساده 50 هفتگی (27,335 دلار) است.

میانگین متحرک نمایی 20 هفتگی (47,444 دلار) در حال مسطح شدن است و اندیکاتور (RSI) واگرایی منفی را نشان می دهد، که نشانه ضعف حرکت است.

اگر گاوها قیمت را از محدوده مقاومتی 60،000 تا 64,849 دلار بالاتر ببرند، این سناریوی منفی فاقد اعتبار خواهد بود. سپس بیتکوین می تواند تا سطح 161.8٪ فیبوناچی واقع در 80,803 دلار افزایش یابد.

0

بیت کوین اولین ارز دیجیتال بود که در سال 2009 معرفی شد و پس از آن و با رشد قیمتی که در کوتاه مدت تجربه کرد، عامل ایجاد بسیاری دیگر از رمزارزها شد. سازنده ارز دیجیتال بیت کوین باعث شد انقلابی وسیع در اقتصاد و بازار های مالی ایجاد شود. در این مطلب با ما همراه باشید تا با این رمزارز محبوب، چگونگی پیدایش و نحوه خرید آن بیشتر آشنا شوید.

ارز بیت کوین چیست؟

ارز دیجیتال بیت کوین نوعی پول مجازی است که می توانید آن را با افرادی در سر تا سر دنیا معامله کنید، پرداخت های آنلاین انجام دهید و برخی خدمات را دریافت کنید. پیدایش بیت کوین دو دستاورد مهم با خود به همراه داشت. اول اینکه غیر متمرکز است. یعنی وابسته به هیچ شخص، نهادهای مالی و یا بانک نیست و هر شخص می تواند خودش مدیریت حسابش را در دست بگیرد. دومین دستاوردی که داشت این بود که دیگر نیاز به چاپ پول نیست و بیت کوین و دیگر ارزهای دیجیتال به صورت مجازی معامله می شوند.

تاریخچه بیت کوین

برای اولین بار در سال 2008 شخصی و یا بنیادی ناشناس به نام ساتوشی ناکاموتو در یک مقاله درباره رمزنگاری که آن را به بسیاری از اقتصاد دادنان در یک ایمیل ارسال کرد و در آن درباره نوعی پول اینترنتی صحبت کرد. در این مقاله او درباره ارز دیجیتال بیت کوین و کاکرد آن و وایت پیپر(ایراداتی که به یک ارز دیجیتال وارد می شود و برای رفع آن ها تلاش می شود) صحبت کرده بود. شبکه بیت کوین فعالیت خود را در سال 2009 آغاز نمود و تا سال 2010 ناکاماتو در پروژه حضور داشت و ایرادات آن را به همراه توسعه دهندگان دیگر شبکه برطرف می نمود و در همین سال یه یکباره ناپدید شد و همین مسئله باعث شد ابهامات بسیاری درباره او و آینده بیت کوین ایجاد شود.

با گذشت بیش از یک دهه از تاسیس ارز دیجیتال بیت کوین هنوز هویت بنیان گذار آن و وضعیت حال حاضر او مشخص نشده است. این مسئله نیز دلایل مختلفی دارد. اول اینکه اگر فقط یک شخص باشد جان او در خطر خواهد بود. به دلیل اینکه با به وجود آمدن بیت کوین بسیاری از غول های مالی قدرت خود را از دست دادند. اما چیزی که خیلی در مورد این مسئله اهمیت دارد این است که پروژه ای با این عظمت فقط کار یک شخص نمی تواند باشد. ممکن است یک دولت و یا یک نهاد مالی و یا یک تیم برنامه نویسی پشت این ارز پر قدرت باشد.

0

شرطی شدن کلاسیک چسیت؟

یادگیری از طریق متداعی شدن محرک خنثی با محرکی معنادار و کسب توانایی فراخوانی پاسخ مشابه.  بعنوان مثال: پدری بچه اش را برای قدم زدن بیرون می برد بچه دستش را دراز می کند تا گلی صورتی را بگیرد اما زنبوری که روی آن گل نشسته او را نیش میزند.روز بعد مادرش چند گل صورتی می آورد تا بچه بو کند ا و به محض دیدن گل صورتی زیر گریه میزند. (سانتراک،1385،ص372)

ترس این بچه از دیدن گل صورتی فرایند یادگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک را نشان می دهد که در آن محرکی خنثی (گل) با محرکی بااهمیت (درد نیش زنبور) متداعی می شود و ظرفیت فراخوانی پاسخی مشابه (ترس) را کسب می کند.(همان)

پاولف در آزمایشاتش پودر گوشت در دهان سگ می ریخت و این کار باعث ترشح بزاق در سگ می شد. پاولف متوجه شد پودر گوشت تنها محرکی نبود که موجب ترشح بزاق سگ می شد. سگ در پاسخ به دیگر محرکهای متداعی شده با غذا مثل رویت ظرف غذا، رویت شخصی که برایش غذا می آورد و صدای بسته شدن در اتاق هنگام آورده شدن غذا نیز بزاق ترشح می کرد. پاولف متوجه شد تداعی این منظره ها و صداها با غذا در سگ نوع مهمی از یادگیری است که بعدا شرطی شدن کلاسیک نامیده شد.(همان)

0

مایر و سالووی و کاروسو (1997)، مدل اصلاح شده‌ای از هوش هیجانی را تدوین کردند که این مدل، هوش هیجانی را به صورت عملیاتی در دو سیستم شناختی و هیجانی بررسی می‌کند. این مدل در یک الگوی کاملأ یکپارچه عمل می‌کند، با وجود این، مدل مورد نظر از چهار شاخه یا مؤلفه تشکیل می‌شود که هر یک طبقه‌ای از توانمندی‌ها را که بر اساس پیچیدگی و به صورت سلسله مراتبی منظم شده‌اند، نشان می‌دهد. این چهار شاخه عبارتند از:

1- ادراک هیجانی: دربرگیرنده شناسایی و درون دهی اطلاعات از سیستم هیجانی است.

2- تسهیل هیجانی از افکار: به طور کلی، تسهیل هیجانی شاخه تفکری، دربرگیرنده استفاده هیجان برای بهبودی فرایندهای شناختی است، حال آنکه شاخه فهم هیجانی، دربرگیرنده پردازش شناختی هیجان است.

3- فهم هیجانی: دربرگیرنده پردازش آتی و جلوتر از اطلاعات هیجانی با نگاهی به حل مسئله است.

4- مدیریت هیجان: در رابطه با خود و دیگران است (حسن زاده و ساداتی کیادهی، 1388).

یکی دیگر از نظریه پردازان مدل مختلط هوش هیجانی، بار بنابراین، هوش هیجانی، یکی از عوامل مهم در تعیین موفقیت فرد در زندگی است و مستقیماً بهداشت روانی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هوش هیجانی با سایر تعیین کننده‌های مهم (توانایی موفقیت فرد در مقابله با اقتضاهای محیط) از قبیل آمادگی‌های زیست پزشکی، استعداد هوش شناختی و واقعیت‌ها و محدودیت‌های محیطی در تعامل است. مدل بار – آن، از هوش هیجانی چند عاملی و مربوط به استعدادهایی برای عملکرد است تا خود عملکرد (یعنی استعداد موفقیت تا خود موفقیت). این مدل همچنین فرایند مدار است تا نتیجه مدار (حسن زاده و ساداتی کیادهی، 1388).

0

توصیف گلمن از هوش هیجانی، که در طول سال‌ها تحول یافته است، چهار زمینه را در برمی‌گیرد: خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی، مدیریت رابطه.

دو مهارت اول روی خود فرد تمرکز دارند.

1- خودآگاهی: توانایی در شناسایی دقیق هیجانهای خود و آگاهی از آنها به هنگام تولید. خودآگاهی، کنترل تمایلات خود در نحوه واکنش به اوضاع و افراد مختلف را نیز شامل می‌شود.

2- خود مدیریتی: توانایی در به کار گیری «آگاهی از هیجان‌ها» به منظور انعطاف پذیر ماندن و رفتارها را مثبت هدایت کردن. یعنی اینکه فرد بتواند واکنش‌های هیجانی خود را در مقابل همه مردم و شرایط مختلف کنترل کند.

دو مهارت دیگر بیشتر روی تماس با دیگران تمرکز دارند.

3- آگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجانهای دیگران و درک اینکه دقیقأ چه اتفاقی در حال روی دادن است. این موضوع اغلب به این معناست که طرز تفکر و احساسات دیگران را درک می‌کنید، حتی زمانی که خودتان همان احساسات یا تفکرات را ندارید.

4- مدیریت رابطه: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانهای دیگران» به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملها. همچنین، این توانایی، ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر تعارضهای دشوار را شامل می‌شود (برادبری و گریوز، 2004).

0

نظریه رشد شناختی ویگوتسکی یا نظریه اجتماعی - فرهنگی رشدSOCIOCULTURAL THEORY OFDEVELOPMENT

اهمیت فرهنگ و زمینه اجتماعی – تاریخی در تحول شناختی

به باور ویگوتسکی، کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش تعیین کننده اصلی رشد شناختی اوست.                                                                 

((خاستگاه روان آدمی اجتماع است و فرایندی که به آن شکل می دهد ارتباط است.))

ویگوتسکی معتقد است  رشد شناختی کودک عموما به مردمی که در دنیای او زندگی می کنند وابسته است و دانش، نگرش و ارزشهای فرد در تعامل با دیگران تحول می یابد.

1 – کارکردهای نخستین ذهنیPRIMARY MENTAL FUNCTIONS

کارکردهای ذهنی

2 – کارکردهای عالی ذهنیHIGHER MENTAL FUNCTIONS

کارکرد یا function  به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای اغاز عمر بطور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت می شوند ویژگی مهم انها غیرارادی بودن و نا آگاه بودن است.

مثال:  حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ می دهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی می کند.

یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خود بخودی و غیرارادی است. مثلا هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید، بدون اراده بسوی آن توجه می کنند.

کارکردهای عالی ذهنی: مثل استدلال منطقی، توجه انتخابی و زبان و..... ویژه انسانند و بر اساس کارکردهای نخستین تحول می یابند.

0

انواع بازی

اینکه کودک چگونه بازی می کند و چه نوع بازی می کند تا حد زیادی بستگی به سن او و حد تکامل او دارد.بازیها با توجه به محتوای آنها و تمایلات و گرایشهای کودک که نشأت گرفته از اوضاع و احوال درونی اوست و بر اساس نگرش و دیدگاهی که نظریه پردازان روان شناسی نسبت به کودک دارند به انواع مختلفی تقسیم می شوند.در بین بازیها، بازیهای تقلیدی، نمایشی، نمادی، و تخیلی به دلیل اهمیتی که در شناخت و بررسی وضعیت روحی، روانی و درمانی کودک دارند، و از آنجا که کودکان هم تمایل بیشتری به این بازیها دارند و وجوه اشتراک این بازیها که تشخیص آنها را قدری مشکل می سازند لذا اولویت را به بررسی و بیان این بازیها داده ایم.

بازیهای تقلیدی

غریزه تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه دار در انسان است. به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی، آداب معاشرت، غذا خوردن، لباس پوشیدن، طرز تکلم، ادای کلمات و جمله ها را از پدر و مادر و سایر معاشران فرا می گیرد و به کار می بندد. انسان در تمام طول عمر کم و بیش از دیگران تقلید می کند اما در سنین بین یک سالگی تا پنج سالگی بیشتر از این قوه استفاده می کند.(1) کودکان ابتدا تقلید را از پدر و مادر خود شروع می کنند، به این ترتیب که اکثر فعالیتهای والدین خود را در خانه تقلید می کنند. پسران کارها و مشاغلی را تقلید می کنند که بیشتر مربوط به مردان است و دختران علاقه مندند که فعالیتهای مربوط به مادران را تکرار کنند. مثلاً پسرها دوست دارند که نقش بنا، دست فروش، مغازه دار، راننده، پزشک، خلبان، پلیس و... را بازی کنند در حالی که دخترها ذوق فراوان دارند که در نقش مادر و پرستار کارهایی از قبیل تمیز کردن خانه، آشپزی، شستشو و اطو زدن لباسها و غیره را به صورت بازی انجام دهند.(2) بازیهای تقلیدی نقش مهمی در رشد کودکان دارند. کودکان به فرصتهایی نیاز دارند تا خود را مثل زرگترهایی که می شناسند بیارایند و همچون آنها عمل کنند. از جمله وسایلی که امکان چنین بازیهایی را فراهم می کند چیزهایی نظیر لوازم خانه داری، عروسکها، پارچه های مخصوص خیاطی، ظرفها، قطعات گوناگون و مکعبها، انواع ماشینها، هواپیما، قایق، تانک، تفنگ، میز و صندلی کوچک که به کودک کمک می کنند با فرو رفتن در نقش بزرگسالان دنیای واقعی پیرامون خود را تجربه کند و برای زندگی در آن آماده شود. این گونه بازیها از سه سالگی به بعد مورد توجه کودکان هستند و کودک بسیاری از مسایل عاطفی و اجتماعی را به وسیله آنها می آموزد.(3)

0

موضوع کتاب صور بنیادی حیات دینی

موضوع کتاب صور بنیادی حیات دینی دورکیم ساختن نظریه ای عمومی در مورد دین است براساس تحلیل ساده ترین و بدوی ترین نهادهای دینی و به اعتقاد دورکیم اولین دین همان دین توتمیسم قبایل استرالیایی است. نظریات دورکیم در کتاب صور بنیادی حیات دینی به 2 دسته تقسیم می شود:

(1) از آن جا که دین آفرینش جمعی است خلاف نظریه است که یک جامعه شناس بتواند به تنهایی مذهبی ایجاد کند.

(2) می خواهد اثبات کند که موضوع دین چیزی جز تجسم دیگری از جامعه نبوده است.

دورکیم با این برداشت رایج که دین اساساً یک پدیده ساختگی و موهوم است معاوضه می کند و می پرسد اگر دین یک خطا توهم محض است پس چرا همه مدت دوام آور است؟

0

اهمیت مباحث معرفت شناسی (اپیستمولوژیک) بر کسی پوشیده نیست. در فلسفه جدید، معرفت شناسی به حدی مهم است که به جرأت می توان گفت: فلسفه غرب بیشتر شأن معرفت شناسانه دارد تا هستی شناسانه (آنتولوژیک). اعتقاد بر این است که کانت نخستین فیلسوف غربی بوده که در معرفت شناسی، بیش از دیگر فلاسفه دوره جدید بحث نموده است، به گونه ای که موضوع فلسفه را از وجود شناسی به معرفت شناسی تبدیل کرده است. بنابراین، از زمان او تاکنون فلسفه غرب شأن معرفت شناسی گرفته است. در این مقاله، به بخشی از دستگاه عظیم و عریض کانت و بخش هایی که هگل از آنها متأثر گردیده، پرداخته شده است.

چنانچه اشاره شد، سرفصل مباحث معرفتی در فلسفه غرب را باید از کانت شروع کرد، زیرا فلاسفه عصر جدید نفیا و یا اثباتا از کانت و معرفت شناسی او متأثر شده اند و چنان که هگل گفته است: می توان پس از کانت، علیه یا له او بود، ولی بدون او نمی توان تفکر فلسفی داشت. آنچه در معرفت شناسی کانت اهمیت بسیاری دارد دو عنصر «زمان» و «مکان» است، عناصری که بدون آنها نظام معرفتی کانت به منزله مواد اولیه و خامی است که از قالب تهی می باشد. این بخش از دستگاه معرفتی او علاوه بر این که برای کانت فی نفسه مهم است. از سوی دیگر، ضامن صحت و سلامت بخش های دیگر فلسفه اوست و در واقع، کلیدی ترین عنصر در قسمت «حسیات استعلایی» فلسفه کانت، زمان و مکان است و بدون توجه به آن دو، نوبت به بخش های دیگر معرفتی کانت نمی رسد و کارکرد بخش های دیگر منوط به وجود دو عنصر زمان و مکان است، زیرا در دستگاه معرفتی کانت، شناخت از همکاری حسیات استعلایی با تحلیل استعلایی، یعنی از همکاری عناصر زمان و مکان و مقولات فاهمه،. که شاکله سازی در میان آن دو اتفاق می افتد، برای انسان حاصل می شود. بنابراین، ضروری است درباره زمان و مکان در معرفت شناسی کانت بحث شود.

0

هانا آرنت با نگارش آثار مختلفی در زمینه مسائل سیاسی همچون خشونت، انقلاب، ریشه های توتالیتاریسم و... در زمره مهمترین متفکران سیاسی قرن بیستم قلمداد می گردد. 

آرنت از انقلابها به عنوان “یگانه وقایع سیاسی که مارا مستقیماوبه شکلی ناگزیر با مسئله شروع وآغاز مواجه می کنند” دفاع می نماید. جنبه پرشکوه انقلاب در نظرآرنت کوشش آن برای ساختن آغازی تازه وآزاد در اجتماع انسانی است. از نظراو انقلاب در بهترین حالتش جنگیدن علیه ظلم یارهایی ازاستثمارنیست بلکه انقلابها در صورتی مشروعند که به آرمان آزادی انسانی دسترسی پیدا کنند. اوهمچنین انقلاب را چیزی بالاتر از یک شورش موفقیت آمیز می‌داند ومعتقدست در هرکودتا یا جنگ داخلی نباید به دنبال انقلاب بود، قدر مشترک همه این پدیدارها با انقلاب این است که جملگی با خشونت به وجود می آیند و همین سبب شده آنها را با انقلاب یکسان بدانند ولی خشونت هم مانند دگرگونی به تنهایی برای توصیف انقلاب کافی نیست. هنگامی می‌توان از انقلاب سخن گفت که دگرگونی به معنای آغازی تازه وخشونت به منظور تشکیل حکومت به شکلی نو وایجاد سازمان سیاسی جدیدی برای جامعه به کار رود که در آن رهایی از ستمگری به قصد استقرار آزادی صورت پذیرد. وقتی انقلابها غرق در اندیشه رهایی از ظلم یا عامل ظلم می‌شوند هدف خود را که آغازی تازه است زیر پا می‌گذارند زیرا از این جهت انقلاب از داشتن تصوری برای آینده تهی می ماند. ‌

آرنت سپس به تبار شناسی واژه ولفظ انقلاب می‌پردازد و یکی از راههای تعیین زمان تولد این‌گونه پدیدارهای کلی تاریخی را این می‌داند که ببینیم در چه هنگام لفظی که به این پدیدار دلالت می‌کند برای نخستین بار ظاهر شده است. در سده هفدهم این واژه برای نخستین باربه صورت یکی از اصطلاحات سیاسی به کار رفت که به طور ضمنی به بازگشت به نظمی که از پیش تعیین شده است اشاره می‌کرد. هنگامی که در جریان انقلاب فرانسه و آمریکا بازیگران متوجه شدند که بازگشت ناممکن است و باید به کاری نو دست زد کلمه انقلاب معنایی جدید کسب کرد. ‌

آرنت به وجود تفاوت هایی بین جنگ و انقلاب اشاره می کند ومعتقد است که جنگ یکی از کهن‌ترین پدیدارهادر تاریخ مدون بشر است در حالی‌که انقلاب در معنای درست، تا پیش از عصر جدید وجود نداشت ویکی از تازه ترین داده های عمده سیاسی محسوب می‌شود وبر خلاف انقلاب هدف جنگ به ندرت با مفهوم آزادی پیوند داشته است. اما وی این دو پدیده را بدون عامل سوم یعنی خشونت قابل تصور نمی‌داند و همین خصیصه خشونت را برای متمایز ساختن جنگ و انقلاب از سایر پدیده های سیاسی کافی می‌داند وی به جنبه دیگر در انقلابهای جدید اشاره می‌کند وآن تاثیر انکار ناپذیر مسئله اجتماعی در همه انقلابها است که از دیدگاه اوبراین اساس می‌توان برای انقلاب سابقه ای در دوران پیش از عصر کنونی پیدا کرد. ‌

آرنت از انقلاب فرانسه به عنوان نمونه کلاسیک انقلابی بالقوه یاد می‌کند که با غرق شدن در جنگ علیه فقر و بدبختی از آغازی تازه محروم ماند زیرا زمانی که توجه به جای ایجاد فضایی تازه برای آزادی معطوف رها کردن عده زیادی از رنج وبدبختی شود فرصت برای تدارک نهادها و کانال ‌های تازه ی مبادله عقاید ازبین می‌رود. زیرا همبستگی براساس بدبختی ها هرگز نمی تواند پایه ای محکم وقابل اتکا برای عمل سیاسی باشد. ‌

آرنت گمان می‌کرد انقلاب آمریکا در مقایسه با انقلاب فرانسه موفق تر عمل کرده است. اوموفقیت انقلاب آمریکا را نتیجه وفور نعمت در دنیای جدید می‌دانست که باعث شده بود آمریکا ییها از فقر و بدبختی که درانقلاب فرانسه چشمگیر بود رهایی پیدا کنند. آنها انقلاب را برای تحقق هیچ هدف از پش تعیین شده ای نظیر جامعه عادل یا برابر نمی خواستند بلکه انقلاب را برای ایجاد انجمن عمومی باز و بی انتها طلب می‌کردند و از این رو به حس خوشبختی دست یافتند. آرنت معتقد بود این فضاهای عمومی باعث می‌شود که مردم به شکل گسترده در آن راه داشته  و از میان آنان نخبگانی انتخاب شوند که ازنظر سیاسی بهترین افراد هستند. وی به حق رای عمومی اعتقاد نداشت ومعتقد بود بر این اساس کسانی نخبگان را به مناصب سیاسی رسانده اند که نه عقاید ناشی از علم دارند ونه علاقه ای جدی واصیل به سیاست. ‌

نویسنده: فاطمه - شهابی

منبع: روزنامه - رسالت - تاریخ شمسی نشر 18/01/1388